می گویدم تو باید بنویسی، و این را طوری می گوید که انگار بخواد حالی م کند آفریده شدم برای بیان کلمات. من اما سرِ عهدم با خودم هستم که کلمه هام را ارزان نفروشم. آسان نبود دل کندن از عنوان دهن پر کنِ نویسنده ی فلان جا و بهمان جا بودن. بس است اما، کلمه باید برای کسی و وقتی بیاید بیرون که گوش شنوایی داشته باشد. .


شاید علت همه ی سکوت های اخیرم همین هاست. هی می خواهم حرف بزنم، هی انگشت میکشم بین کانتکت های گوشی و دستِ آخر کلمه ها یا توی دفتر سر ریز میکنند یا توی یادداشت های همان گوشی. من اما ناراحت نیستم هیچ.


جایی خواندم که دادن اطلاعات به بچه ها باید خیلی کم و محدود و نکته ای باشد، از آن روز وقتی می پرسد این چیه مامان؟ به جای اینکه بگویم "این ماهِ کامل است مامان، ماهِ شبِ چهارده که در چهاردهمین روز از هر ماهِ قمری مثلِ صورتِ تو در آسمان می درخشد، وقتی که ماه این طوری ست، مامان‏عزیز در خانه اش ختم انعام دارد، ." می گویم: خودت چی فکر میکنی؟ و او بعد از چند روزی که در جواب این سوال سکوت کرد، بالاخره گفت: ماه.


مادری کردن را این روزها بیش از پیش در سکوت کردن پیدا می کنم.

دل؛ طی نکرده؛ پَرَت را مسوزان

سال نو و بهارِ نو و بودنی نو بر شما مبارک

ماهِ شب چهارده امشب پیش تو کم میاره؟!

ماهِ ,های ,کلمه ,سکوت ,تو ,ها ,یا توی ,که در ,من اما ,چهارده که ,این ماهِ

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

تبعیض نژادی طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل درمان بیماری بواسیر دست‌نوشته‌های کمیل عصر پادشاهان powerpointdl (◕‿◕✿)دختری با حرفهای قشنگ(✿◠‿◠) متفاوت از هرچیزی برای بهتر شدن حال شما جراحی زیبایی مشهد مسائل روزمره زندگی