احتمالا یک روزی که دیر نیست و دور میفهمی زندگی ارزشش را داشته. ارزش همه ی بالا و پایین و ضجه زدن ها و به زوووور به چیزی رسیدن ها و از دست دادن ها را.

گفتم از دست دادن. از دست دادنی در این عالَم نیست جز اینکه در ازایش چیزی ارزشمندتر به غنیمت برداری؛ که تجربه این غنی ترینِ غنایم خلقت، آنقدر در دفتر دنیا به کارت خواهد آمد که روزی به تمام بیم و اضطرابش نگاه کنی و لبخندی نثار تمام آنچه پشت سر گذاشته ای بکنی از سرِ رضایت و شاید هم شوق.

دخترم، جانِ دلمِ، تو ثمره ی زندگی من نخواهی بود چرا که دو جانیم با دو چشم و دو نگاه و دو قلب و چندین احساس مختلف و گاهی مختلط که اشتراکاتمان در درک شوری و ترشی و تلخی بسیار محدود است و اندک؛ پس بچرخ و دنیا را از چشم خودت ببین و جهان را با بال های خودت پرواز کن و خودت را جز از دریچه ی احساس خود نشناس.

دل؛ طی نکرده؛ پَرَت را مسوزان

سال نو و بهارِ نو و بودنی نو بر شما مبارک

ماهِ شب چهارده امشب پیش تو کم میاره؟!

خودت ,ی ,ها ,تمام ,چشم ,زندگی ,از دست ,دست دادن ,و دو ,ها و ,و چندین

مشخصات

تبلیغات

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شب چراغ آرامش بهار نارنج bizkish سجاده فرش محراب نقش کاشان زعفران و زرشک اصیل قاینات آذربو ترک خودارضایی و استمنا وب سایت آز من مشاور امور گمرکی و ترخیص کالا